کد مطلب:1384
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
عوامل محرك تاريخ چيست؟
از آن زمان كه بحث در فلسفه تاريخ بشكل جديدش اوج گرفت و فلاسفه براي ابراز نظر در علّتها و هويّت وهدفهاي تاريخ خود را مجبور ديدند, بررسي عامل محرّك تاريخ هم بطور جدّي توجه آنان را به خود جلب نمود, تا آنجا كه به نظر برخي از نويسندگان درباره فلسفه تاريخ: اگر يك متفكّر نتواند عامل محرّك تاريخ را بيان كند, او حقّ اظهار نظر در فلسفه تاريخ را ندارد، بهر حال نمونهاي از موضوعهائي را كه بعنوان عامل محرّك تاريخ ممكن است ارائه شود متذكّر ميگرديم:
1 ـ طبيعت انساني بطور عموم.
2 ـ عوامل طبيعي خارج از خود انسان و محيط به انسان, مانند عوامل جغرافيايي و ديگر عواملي از طبيعت كه جبراً خود را بر انسان تحميل ميكند چه انسان بآنها آگاه باشد و چه آگاه نباشد, چه در مقابله با آنها قدرت و اختياري داشته باشد يا نه.
3 ـ عوامل سياسي كه براجتماعات حكمراني كرده خواه افكار و روشهاي سياستمداران آنها را با كمال دقّت مراعات نمايد يا نه.
4 ـ قدرت به معناي عمومي آنچنانكه امثال فردريك نيچه را به خود جلب نموده است.
5 ـ نوابغ و شخصيّتهاي برجسته كه ميتوانند از جهات مختلف تحوّلات و تغييراتي در جامعه خود بوجود بياورند.
6 ـ طبيعت انسان نه به مفهوم عامّ آن, بلكه از آن جهت كه موجوديست كه به منافع و لذائذ مادّي علاقه و گرايش شديد دارد.
7 ـ يك عامل مخفي كه اجتماعات را به سرنوشت گوناگون رهبري ميكند. اين عامل در فلسفه اشپنگلر براي تاريخ مشاهده ميشود.
8 ـ موجودات و كرات آسماني و قوانين حاكمه بر آنها. اين عامل در پندارهاي گذشتگان بچشم ميخورد. آنان ميگفتند: كرات آسماني داراي نفوسند و همه شئون انسانهاي اين كره زمين را آن موجودات و قوانين اداره ميكنند.
9 ـ ايده مطلقي كه در فلسفه هگل و پيروانش ديده ميشود.
10 ـ پديدههاي اقتصادي بطور عموم.
11 ـ اراده حيات يا »مطلق اراده« چنانكه در فلسفه شوپنهاور ديده ميشود.
12 ـ حيات كلّي فعّال كه از ماوراي نمودهاي طبيعي ميباشد. چيزي شبيه به اين موضوع در تفكّرات هنري برگسون آمده است.
13 ـ رگهاي رسوب شده پيشين در اجتماعات, مانند وراثت وايدههاي مستحكم و پا برجا. اين عامل را ميتوان در روشهاي جامعه شناسي گوستاو لوبون پيدا كرد.
14 ـ افزايش جمعيّت و تراكم آن كه موجب دگرگونيهاي كيفي در تاريخ ميباشد. اين موضوع رادر نظريّات مالتوس ميبينيم.
15 ـ غريزه جنسي با نظر به هويّت و ريشهها و مختصّات عمومي آن, فرويد از شدّت عقيدهاي كه به اين پديده دارد و ديگر غرائز و عوامل انساني را در برابر آن در درجه بعدي قرار ميدهد, ميتواند اين غريزه را عامل محرّك تاريخ معرّفي كند.
16 ـ ايدههاي اصيلي كه در اجتماعات بروز ميكند, تكيه باين عامل را ميتوان در فلسفه آلفرد نورث وايتهد پيدا كرد.
17 ـ شانس و اتفّاق كه لازمه آن انكار قانون علّيّت است.
18 ـ عشق و كينه يا »جذب و دفع «كه از سيستم فلسفي امپيدوكلس بيادگار مانده است.
19 ـ هر چيزي كه مفيد بحال انسانها است.
20 ـ حقيقت جوئي و جمال.
21 ـ عدم قناعت مقدّس بوضع موجود.
22 ـ عامل برين و موجود كامل و فيض بخش هستي كه خداوند متعال است.
23 ـ دين
سه عامل از عوامل فوق (خدا ـ انسان ـ آنچه كه مفيد بحال انسانها است) اساسي ترين عوامل محرّك و ايجاد كننده هويّت اصلي رويدادهاست. بقيّه عوامل كه هر يك بعنوان عامل محرّك تاريخ مطرح شده است مربوط به بعدي از ابعاد انسانها است و نميتوان حركت و شكل پذيري تاريخ را بهريك يا چند عامل از آن عوامل نسبت داد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 16
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.